سلااااااام سلاااااام به روی ماهتون،خوبید؟خوشید؟خدا رو شکرررر الهی که همیشه دلتون خوش و تنتون سلامت باشه،منم خوبم،دلم برای اینجا تنگ شده بود،برای صحبت کردن!

با آخرین روزای زمستون چیکار میکنید؟خریدای عیدتونو انجام دادید؟خونه تی چطور؟؟

من خیلی به خونه تی اعتقادی ندارم چون تند تند قسمتای مختلف خونه رو تمیز میکنم،از طرفی خونه ما نقلیه و کمد و کابینتی که چند ماه یه بار باز شه و استفاده نشه و خاک بگیره نداریم،عملا فقط باید مثل همیشه گردگیری کنم و جارو بکشم

میمونه فرش و پرده و دیوارا،فرشو امسال نمیتونیم بدیم برای شست و شو،و کلا خانواده همسر معتقدن که فرش باید تابستون تو حیاط خونه شسته شه،منم چیزی نگفتم ولی دروغ چرا؟دوست داشتم امسال فرشامونو بدیم قالی شویی تمیز شه

پرده ها رو میندازم لباس شویی و دیوارا هم چون مدت زیادی نیست اومدیم این خونه و تمیز کردیم و سابیدیم،تمیزن

الهی که سال جدید همه مستاجرا صاحب خونه های خوشگل شن،ما ام همینطور

جونم براتون بگه که همسر دیشب رفت ماموریت و من تنهام،تو این مدت کللللی اتفاق افتاد،مثلا اینکه ما تو برنامه برنده باش شرکت کردیم و تجربه خیلی جالب و خوبی بود،به خانواده ها نگفته بودیم تا شبی که پخش میشه سورپرایزشون کنیم،دیگه اون شب به هر بهانه ای بود همه رو جمع کردیم دور هم و برنامه رو دیدیم،استرس و هیجان و شوق و سیل تماس ها بیداد میکرد،اون شب کلی به همه خوش گذشت و روحیه ها عوض شد

خبر بعدی اینکه اون عزیزی که پیگیر کارای بیمارستانش بودیم،عمل کرد و خدا رو هزار مرتبه شکر حالش کاملا خوبه،فردا دوباره میریم بیمارستان تا آخرین جواب آزمایشات رو بگیریم،الهی که حال همه خوب باشه و تن همه سلامت،عزیز منم جواب آزمایشاتش خیالمونو راحت کنه و دیگه خوشحال ترین بشیم.

دیگه دیگه چی بگم براتون؟آهاااا بعد از یه سال و دو ماه تقریبا گوشی گرفتممم،پارسال حدود شب یلدا گوشی من که اولین هدیه همسر بهم بود خراب شد و دیگه نشد که گوشی بگیریم،خلاصه که پس از صبر فراوان همسر برای بار دوم یه گوشی  خوشگل بهم هدیه داد

و آخرین خبر هم اینکه یه سفر مشهد با یکی از دوستان رفتیم،که خیلی خوب بود و خوش گذشت،از حرم و خرید و کافی شاپ و باغ وحش اتفاقی و تور هتل بگیرررر تااااا شب ها که با همسر یواشکی میرفتیم پشت بوم هتل و زیر قطرات سرد بارون شهرو نگاه میکردیم،کتاب یادت باشه که تو این سفر همراه من بود و واقعا لذت بردم از خوندنش،فوق العاده زیبا بود.بوی اون کیک خونگی داغ،۵ دست منچ و دردسرهای عظیم که شبا با همسر میدیدیم،دمنوش هایی که مهمون دوستانمون شدیم،پرتغال صلواتی،دکمه ی خندون نظافت ترمینال،ماجرای آبی که یهو از سقف و هالوژن رستوران شره کرد و کلی خاطره ی فراموش نشدنی دیگه.خلاصه جای همگی خالی خیلی خوش گذشت

همه ی اتفاقات رو تو یادداشت های تبلت نوشته بودم تا بیام اینجا پیست کنم اما تبلت به صاحبش برگشت و یادداشتای من پررر

خب دیگه پاشم برم یه ماسک بزارم،خونه رو جارو کنم و دستمال بکشم،لباسا رو بزارم سر جاشون،ظرفا رو هم بشورم،آیا این خودش خونه تی نیست؟والا،شب مهمون دارم و باید خونه تمیز باشه چون مهمونم از اوناااااس

راستی بچه ها تمرینات معجزه رو به کجا رسوندید؟من دوباره میخوام شروع کنم انقد که حس خوب داره

فعلا به خدا میسپارمتون



مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

وبلاگ داستان کوتاه born1992 وب سایت رسمی دی جی مرتضی چیذری مرتضی چیذری فلاشینگ کار 09309534288 نمونه سوالات سیستم سوخت رسانی انژکتوری پراید پوز پاوربانک ها ماینر موزیکترین سایت